توضیحات
معرفی
اگر اضافه وزن دارید، اگر دیابت یا کبد چرب و یا چربیخون دارید، اگر عاشق شیرینیجات هستید و یا پرخوری عصبی دارید، حتما باید این کتاب بسیار متفاوت و آموزنده که در 10 سال اخیر پرفروشترین کتاب تغذیه و لاغری در ایران بوده و هست را مطالعه کنید. این کتاب به شما آموزش میدهد که چرا چاقی (و دیابت) یک مشکل بهمریختگی در سیستم هورمونهای توزیع انرژی در بدن است و چطور باید مشکل را حل کرد. حتی اگر قصد خرید محصول را ندارید هم بهتر است بخش بررسی تخصصی محصول را به دقت مطالعه کنید تا بدانید چرا این کتاب بسیار جالب، پرفروشترین کتاب ایران است و چه محتوایی برای آموزش دادن به شما دارد. در بخش بررسی تخصصی محصول شما را با خلاصهی تفکر حاکم بر محتوای این کتاب آشنا میکنیم و میتوانید بخشهایی از این کتاب را بخوانید و یا به صورت صوتی گوش دهید و عکسهایی از محتوای کتاب را در آلبوم عکسهای محصول تماشا کنید.
پرفروشترین کتاب ۱۰ سال اخیر ایران، در حوزه تغذیه و لاغری:
با رکورد بیش از ۱۰۲۰۰۰ نسخه فروش، کتاب «پایان افسانه کالریها» تا به امروز (شهریور ۱۴۰۲)، با اختلاف پرفروشترین کتاب ۱۰ سال اخیر ایران، در حوزه تغذیه و لاغری است.
کتابی که حرفهای جدیدی برای گفتن دارد: کتابی که محتوایش عالی نباشد و حرفی برای گفتن نداشته باشد، هرگز ۱۰ سال پرفروشترین کتاب حوزهی تخصصی خودش نمیشود. این کتاب فوقالعاده، نکات بسیار متفاوت و آموزشهای زیادی برای ارائه به شما دارد. بنابرین حتی اگر تمایل به خرید این کتاب ندارید، حتما توضیحات این صفحه و نمونههای رایگان کتاب را بخوانید و گوش دهید و عکسهایی از متن کتاب را در آلبوم عکسهای محصول تماشا کنید.
حتی اگر همین امروز با یک معجزه هم لاغر شوید، یک مشکل ریشهایتر وجود دارد …
چرا وقتی به دلیل چند روز بیماری (مثلا دو هفته سرماخوردگی) ۴-۵ کیلویی وزن کم میکنید، همان چیزی که آرزویش را داشتید، بعد از بهبودی، خودبهخود بهتدریج وزنتان بیشتر میشود، تا دوباره دقیقاً سر «همان وزن قبلی» برمیگردید و بعد اتوماتیک روی همان وزن ثابت میمانید؟ چرا؟
اگر هم یک هفته مسافرت بروید و حسابی پرخوری کنید و ۳-۴ کیلو چاق شوید در طی یکی دو هفته آینده «خود به خود» وزنتان برمیگردد به همان اضافهوزن ثابت قبلی.
چون تنظیمات هورمونی بدنتان نیاز دارد که این مقدار چربی را حتما ذخیره داشته باشد. چرا؟ دقیقا در کتاب «پایان افسانه کالریها« قرار است یاد بگیریم همین مشکل را درمان کنیم.
اگر با یک معجزه هم لاغر شوید تا وقتیکه علت «نیاز بدنتان به ذخیره کردن مقدار چربی بیش از نرمال» را درمان نکنید، اولاً بدنتان به شدت در برابر آبکردن چربیها مقاومت خواهد کرد و فرایند لاغر شدن کاری غذابآور خواهد بود، و دوماً حتی اگر با اراده و تلاش زیاد موفق هم بشوید، بدنتان باز تلاش خواهد کرد تا دوباره شروع به ذخیره کردن چربی بکند و در میان مدت تلاشهایتان خنثی میشود. قبول دارید؟
چرا بدن افراد چاق بیش از دیگران گرسنه میشود؟
گرسنه شدن بدن به این معنی است که، بدنتان انرژی کم آورده و نیاز دارد برای تامین انرژی، یک چیزی بخورید. این که بدیهی است، اما …
اگر اضافهوزن دارید، یعنی بدن شما دهها هزار کالری انرژی مازاد به صورت چربی ذخیره کرده و همین الان به اندازه نیاز کامل ۱۰۰ یا ۲۰۰ روز آینده، توی بدنتان ذخیرهی غذا وجود دارد. چربیهای بدنتان هم بلاخره غذاهایی است که ذخیره کردهاید که بتوانید بعدا از آنها به عنوان انرژی استفاده کنید.
پس چرا بدنتان نمیتواند خودبهخود به جای گرسنه شدن، سراغ این انرژیها برود و از چربیهای انباشته شده مصرف کند (کاری که به صورت طبیعی بدن افراد لاغر هر روز انجام میدهد) و چرا بدنتان باز دم به دقیقه انرژی کم میآورد و حتی بیش از بدن دیگران گرسنه میشود و با ترشح هورمونهای گرسنگی و سیگنالهای عصبی (و با شکل دادن هوسها و تمایلات و رفتارهای بیولوژیکی (که مفصل یاد خواهیم گرفت)) شما را مجبور میکند که هوس غذا کنید و یک چیزی بخورید؟ و چربیهای ذخیره بدنتان همیشه دستنخورده سر جایشان باقی میمانند.
چرا بدن افراد با «استعداد چاقی» به راحتی چربی ذخیره میکند ولی بعد وقتی زمانش هست که از این ذخیرههای قبلی مصرف کنند اینقدر سخت است و بدنشان نمیتواند از منبع انرژی چربیها استفاده کند؟
یک مشکل عمیقتری وجود دارد که باید یاد بگیرید این را حل کنید. «اضافهوزن» و در اصل «استعداد چاقی». یک مشکل بهمریختگی (اختلال) در هورمونهای «سیستم توزیع سوخت و انرژی» بدن هست و هییییچ ربطی هم به میزان خوردن و مقدار تحرک یا اراده و … ندارد. اگر اضافه وزن دارید: به این دلیل است که بدن شما برای اینکه بتواند انرژی رسانی به سلولها را به درستی انجام بدهد، به این میزان از ذخایر چربی اضافه «محتاج» است.
مقدار «چربی ذخیره شده در بدنتان» توسط هورمونهایتان کنترل میشود، نه با مقدار چیزی که میخورید یا انرژی که میسوزانید.
وقتی یادبگیرید که مشکل «نیاز بدن به حفظ چربی بیش از معمول» را چطور حل کنید، بدنتان خود به خود به صورت «داوطلبانه» چربیهای اضافهای که دیگر نیاز ندارد را آزاد میکند و لاغر میشوید، اصلا نیازی به کمتر خوردن و گرسنگی کشیدن و تلاش و کنترل اراده و زور زدن و … نیست. «استعداد چاقی» به دلیل یک ناتوازنی هورمونی بوجود میآید.
۱- برای آب کردن اضافهوزنتان باید یاد بگیرید که این اختلال چرا بوجود آمده؟
۲- چرا بدنتان مجبور است که اضافهتر از معمول چربی ذخیره بکند؟
۳- چه عواملی مانع میشود که بدن به چربیهایی که قبلاً ذخیره کرده دسترسی پیدا کند؟
۴- گرسنگی دقیقا چیست و بدن در چه شرایطی به جای مصرف از چربیهای ذخیره شده، شما را مجبور به خوردن غذای جدید میکند؟
در کتاب «پایان افسانه کالریها» دقیقا چه یاد میگیرید:
در نیمه اول کتاب: یاد میگیرید که چرا ۹۰٪ چیزهایی که دکترهای تغذیه تا امروز در مورد کالری و تکنیکهای لاغری به شما گفتن، براساس علم امروزی، کاملا غلط بوده و دانش و باورهای تغذیهایتان به چالش کشیده میشود و اصلاح میشود.
سپس در نیمه دوم کتاب: شما با یک رویکرد علمی جدید در مورد درمان «استعداد چاقی» و «اضافهوزن» آشنا خواهید شد که بتوانید مشکل اضافهوزنتان را خیلی علمی و ساده، بدون گرسنگی و بدون نیاز به تلاش زیاد به صورت دائمی حل کنید.
این کتاب یاد میدهد که رژیم غذاییتان چطور باید باشد که سیستم «توزیع انرژی» بدنتان تنظیم بشود تا بدنتان یک مرحله قبل از اینکه گرسنه شود، به صورت اتوماتیک، به سراغ غذاهایی که از قبل به صورت چربی مازاد ذخیره شدهاند برود و از چربیهای ذخیره شده قبلی بخورد، تا هر بار کمی لاغرتر شوید.
آیا دانشی که برای لاغری نیاز دارید را بلد هستید؟
خلاص شدن از شر چربیهای اضافه، دقیقاً مثل حل کردن معمای مکعب روبیک است.
اگر یک مکعب روبیک بههمریخته نشده را فقط با چهار حرکت به هم بریزیم و از کسی که حل کردن آن را بلد نباشد، بخواهیم آن را حل کند، حتی اگر آن شخص فردی فوقالعاده با پشتکار، سختکوش و بسیار باهوش باشد، بدون تردید حل کردن مکعب برایش آنقدر طول خواهد کشید که، خسته و ناامید، از حل کردن مکعب صرفنظر خواهد کرد. اما اگر کسی اصول حل کردن مکعب را یاد بگیرد، حتی اگر یک فرد کمهوش، کماستعداد و بیاراده باشد، حل کردن مکعب روبیک برایش مثل آب خوردن خواهد بود و در چند دقیقه، آن را پیروزمندانه حل خواهد کرد.
آب کردن چربیهای اضافه، دقیقاً مثل حلکردن مکعب روبیک، کار سادهای است، به این شرط که، راه درست را یاد بگیرید و کار بسیار سخت و ناامیدکنندهای خواهد بود اگر، راه درست آن را بلد نباشید.
آیا تمام دانشی که برای لاغر شدن نیاز دارید را بلد هستید؟
آیا بلدید کاری کنید که بدنتان نصف الان گرسنه شود؟
آیا بلدید چه غذاهایی چه تاثیری در سیستم توزیع انرژی بدنتان دارند؟
آیا بلدید که چه چیزهایی باعث میشود هورمون گرسنگی شدیدتر ترشح شوند و بیشتر گرسنه شوید؟
و …. و … و دهها نکته که باید در مورد کارکرد بدن و لاغری یاد بگیرید،
آیا فکر میکنید بدون یادگیری دانش مورد نیاز، میتوانید بیدردسر و راحت چربیهای اضافه را آب کنید؟
این کتاب، اصول حل کردن مکعب روبیک تناسباندام را به شما یاد خواهد داد، تا فرایند لاغر شدن برایتان بسیار راحتتر شود.
اضافهوزن کوچکترین ارتباطی به «مقدار خوردن یا میزان تحرک» ندارد
در نیمه ابتدایی کتاب «پایان افسانه کالریها» یادخواهید گرفت که چرا تقریبا ۹۰٪ چیزهایی که تا به امروز دکترهای تغذیه به ما میگفتن کاملا غلط بوده است و دانشهای غلطی که دارید اصلاح میشود.
آیا معتقدید زیاد آب خوردن میتواند به لاغری کمک کند؟
آیا معتقدید که تحرک بیشتر برای افراد با اضافه وزن همیشه مفید است؟
آیا معتقدید شام سبک میتواند به لاغری کمک کند؟
آیا معتقدید خوردن غذاهای با حجم زیاد و کالری کم میتواند به لاغری کمک کند؟
آیا معتقدید افرادی که متابولیسم بالاتری دارند راحتتر میتوانند تناسب اندام را حفظ کنند؟
آیا معتقدید کمتحرکی و یا پرخوری دلیل چاقی است؟
و … و … و … و … و دهها باور دیگری که به صورت کلیشهای دکترهای تغذیه تا الان در مورد لاغری به مردم آموزش دادهاند و همگی 100% غلط هستند. در کتاب «پایان افسانه کالریها» با دلایل علمی کاملا قوی یادخواهید گرفت که چرا راهحل لاغری کلا هیچ ربطی به این مسایل ندارد. خیلی ساده اضافهوزن یک اختلال در سطح هورمونی است و برای درمانش باید یاد بگیرید که چطور سبک زندگیتان و غذاهایتان را اصلاح کنید.
به همراه ۲ ساعت ویدیو تکمیلی هدیه
یک سری از آموزشهای این کتاب حتما نیاز به توضیحات تصویری دارند، نویسنده کتاب چهار ویدیو آموزشی تکمیلی (حدود ۲ ساعت ویدیو) هم برایتان تدارک دیدهاست که بعد از خواندن کتاب میتوانید این ویدیوها را هم رایگان دانلود کنید و تماشا کنید و تاثیر بسیار زیادی در جمعبندی تکمیلی و درک محتوای کتاب خواهند داشت.
در صفحه ۱۰ این کتاب میتوانید به راهنمای دسترسی و دانلود به این ویدیوهای تکمیلی دسترسی داشته باشید.
من نمیتوانم گرسنگی تحمل کنم و رژیم سخت بگیرم
اینکه نمیتوانید گرسنگی و رژیم سخت را تحمل کنید، چیز عجیبی نیست!
گرسنگی کشیدن در حین هر نوع رژیمی، دلیل روشنی است که نشان میدهد آن رژیم، رژیم غلطی است. گرسنگی کشیدن در رژیم نشانهی این است که آن رژیم باعث نشده که دسترسی به انبارهای انرژی درونی بدنتان آزاد بشود. و نه تنها لاغرتان نخواهد کرد و نه تنها باعث افزایش ولعتان خواهد شد، بلکه کاملا به ضرر بدنتان است.
در یک رژیم لاغری اصولی و علمی که بدنتان را ببرد به سراغ استفاده از چربیهای ذخیره شده، دیگر اصلا نیازی نیست که حتی یک ذره گرسنگی تحمل کنید و یا به زور و اراده خودتان را از خوردن منع کنید. برای کاهش اشتها و کاهش مقدار گرسنگی اولین گام این است بدنتان بتواند به صورت اتوماتیک در بین وعدههای غذایی از چربیهای ذخیرهشدهی درون بدن تغذیه کند. در این حالت وابستگی بدنتان به غذا بسیار کمتر میشود و مقدار گرسنگی و اشتهایتان خودبهخود و به صورت طبیعی کم خواهد شد.
هسته اصلی محتوای کتاب «پایان افسانه کالریها» موضوعش دقیقا حل کردن همین مسئله است و دو تا از ویدیوهای تکمیلی کتاب هم دقیقاً به همین موضوع اختصاص دارند.
من عاشق شیرینیام، چطور میتونم لاغر بشم؟
تمایل بدنتان به شیرینی دلیل علمی دارد:
بدن شما متاسفانه اختلالی دارد که نمیتواند به طور موثر از چربیها به عنوان سوخت استفاده کند، بنابراین ذائقه بدن هم طوری تطبیق پیدا میکند که بیشتر تمایل داشته باشید که کربوهیدرات و شیرینی بخورید. به این پدیده «ذائقه بیولوژیکی» میگویند که با باز شدن دسترسی بدنتان به ذخایر چربی، این ذائقه شدید نسبت به شیرینیجات هم تغییر خواهد کرد.
در کتاب «پایان افسانه کالریها» دید خیلی عمیقی نسبت به بدنتان و اتفاقاتی که در بدنتان میافتد و تمایلات بدنتان بدست خواهید آورد. و به صورت مفصل در مورد «هوسها و تمایلات بیولوژیکی» یاد خواهید گرفت.
دیابت دارم، آیا این کتاب بدرد من هم میخورد؟
اگر علاوه بر چاقی، دیابت هم دارید این کتاب نه تنها برای شما مفید است، بلکه ضروری و الزامی و حیاتی است. (دقیقا با همین شدت لحن و با همین مقدار تاکید) و اتفاقا یکی از ویدیوهای تکمیلی کتاب اختصاصا در مورد بیماری دیابت است.
درمان چاقی و درمان دیابت دقیقا در یک راستا هستند و خواهید دید که چاقی در اصل به نوعی «دیابت نهان» است. درمان دیابت ساده است اگر که صورت مسئله این بیماری رو درست درک کنیم. کتاب افسانه کالریها بسیار بسیار زیاد به درد شما میخورد و درک جدیدی را نسبت به بیماری دیابت به شما یاد خواهد داد و مطالب زیادی در مورد کارکرد هورمون انسولین در بدن و فرایند کنترل قند خون یاد خواهید گرفت.
کبد چرب دارم، آیا این کتاب بدرد من هم میخورد؟
اگر اضافهوزن دارید، بدون تردید کبدتان هم حداقل تاحدی چرب است، حتی اگر سطح چرب بودن کبدتان آنقدری نباشد که در آزمایش معمولی خودش را نشان دهد. ریشه چاقی در اصل از کبد شروع میشود. اگر کبد کاملا سالمی داشته باشید هرگز چاق نخواهید شد.
کبد چرب یعنی دیر یا زود (ولی قعطاً) دچار دیابت هم خواهید شد.
کبد چرب و چاقی دو بیماری بسیار مرتبط و تنگاتنگ هستند. کبد هسته سیستم توزیع سوخت و انرژی بدنتان است، اضافهوزن باعث میشود کبدتان مدام چربتر شود و کبد چرب باعث میشود انرژی به درستی توی بدنتان تقسیم نشود و چاقتر شوید. که تمام این نکات را در کتاب مفصل یاد خواهید گرفت.
بد نیست بدانید
کتاب «پایان افسانه کالریها» نوشتهی «عانگع اصلانیان» توسط بزرگترین انتشارات آمریکا (amazon.com) برای فارسیزبانان سراسر دنیا در آمریکا و اروپا نیز به چاپ رسیده است. تا اولین و تنها کتاب تغذیه ایرانی باشد که توسط یک ناشر بینالمللی بسیار معتبر هم به چاپ رسیده است.
پیش از خرید بخشهایی از کتاب را مطالعه کنید
در ادامه بررسی این کتاب، میتوانید بریدههایی کوتاه از کتاب «پایان افسانه کالریها» را بخوانید و در بخش «ویدیوهای مرتبط» به بریدههای کوتاهی از این کتاب به صورت صوتی گوش بدهید و بعد خیلی راحت میتوانید تصمیم بگیرید که آیا کتاب نکات مفید و جدیدی برایتان دارد و سپس کتاب را تهیه کنید.
بریده کوتاه اول از کتاب: معمای بسیار مهم «کولهپشتی ۲۰ کیلویی»
دکترهای تغذیه به شما میگویند که برای آبکردن چربیها، باید سعی کنید کمتر بخورید و با ورزش و تحرک بیشتر، انرژی بیشتری بسوزانید تا لاغر شوید. اگر شما هم این حرف را قبول دارید باید بتوانید این معمای من را جواب بدهید:
فردی که ۱۰ یا ۲۰ کیلو اضافهوزن دارد، دقیقاً مثل یک فرد لاغری است که یک کولهپشتی سنگین ۱۰ یا ۲۰ کیلویی را مدام همه جا با خودش حمل میکند. درسته؟ اگر یک وزنه ۲۰ کیلویی را بلند کنیم و ۳۰ متر حمل کنیم و بعد به زمین بزاریم و چند ثانیه استراحت کنیم و دوباره همین کار را ده بار تکرار کنیم، مگر این ورزش نیست؟ آیا چاقهایی که کلللل روز، یک وزنهی حداقل ۱۰ یا ۲۰ کیلویی را با خودشان حمل میکنند، ورزشکار (و دائم الورزش!!!) نیستند؟
آیا مگر مشکل افراد با اضافه وزن این است که انرژی کمتری میسوزانند که دکترهای تغذیه به آنها توصیه میکنند که باید با افزایش فعالیت سعی کنند انرژی بیشتری بسوزانند؟ دقیقا برعکس …
تکتک تحقیقات نشان دادهاند که افراد با اضافهوزن که هر روز مدام وزنه اضافهای را با خودشان حمل میکنند، به طور متوسط، حداقل تا 25% بیشتر از متوسط جامعه انرژی میسوزانند. پس آیا خنده دار نیست که به افرادی که همین الان بیشتر از همه دارند انرژی میسوزانند، توصیه کنیم که بروید و بیشتر تحرک داشته باشید تا انرژی حتی بیشتر از الان بسوزانید؟ شما چه جوابی میدهید؟
آیا مشکل فردی که اضافهوزن دارد فعالیت کم و انرژی نسوزاندن است؟ یا دقیقا برعکس، مشکلتان یک بهمریختگی هورمونی در سیستم توزیع انرژی است که حتی با وجود اینکه دارید انرژی بیشتر از متوسط جامعه میسوزانید ولی باز هم این اختلال باعث میشود بدنتان چربی «بیش از معمول» ذخیره کند؟
داشتن اضافهوزن و حمل کردن چندین کیلو بار اضافه، به ذات یک ورزش کردن دائمی است و همانطور که در «فصل هفتم» بررسی خواهیم کرد، خواهید دید که دقیقا همین «ورزش دائمی» یکی از موانع مهم لاغریتان است و گاهی افراد با اضافهوزن لازم است تلاش کنند مقدار فعالیتشان را کمتر کنند تا راحتتر لاغر شوند، در فصل هفتم خواهید فهمید که چرا. در همین صفحه در قسمت «ویدیوهای مرتبط«، فایل صوتی «معمای کولهپشتی ۲۰ کیلویی» از مقدمه کتاب «پایان افسانه کالریها» را گوش دهید.
بریده دوم از کتاب: یا من دیوانهام یا آنها شما را سر کار گذاشتهاند؟
آیا شما استدلال سادهانگارانهی دکترهای تغذیه را میپذیرید یا این استدلال را؟ این بخش از کتاب باید برایتان جا بیندازد که چرا تمرکز روی «کمتر خوردن و سوزاندن انرژی بیشتر» برای لاغری، خیلی خیلی سادهلوحانه است.
فرض کنید من و شما، با هم در سالن بزرگی مشغول گپ زدن هستیم. بعد از مدتی، تعداد افراد داخل سالن بیشتر میشود و سالن بهشدت شلوغ میشود.
برمیگردید از من میپرسید: «چرا اینجا شلوغ شده؟» اگر من به شما بگم که «دلیل شلوغ شدن سالن این است که در یک ساعته قبل، تعداد افرادی که وارد سالن شدهاند، بیشتر از تعداد افرادی بوده که از سالن خارج شدهاند»، آیا چیز معنی داری به شما گفتهام؟
مسلماً در جواب خواهید گفت: «عانگع!!!!!! این که بدیهی است که تعداد افراد وارد شده، بیشتر از تعداد افراد خارجشده از سالن هستند، اما چرا؟ «دلیلش» چیه؟ چی باعثش شده؟»
اگر در جواب دوباره به شما بگم «خب ببین،… اگر تعداد افرادی که وارد جایی میشوند زیاد باشد و تعداد کمتری آنجا را ترک کنند، مسلماً آنجا شلوغ میشود، درسته؟ خب، پس دلیل شلوغ شدن این سالن هم این است که تعداد افرادی که وارد شدهاند بیش از تعداد افرادی است که خارج شدهاند». صادقانه چه فکری در مورد من خواهید کرد؟ احتمالاً فکر خواهید کرد که یا مغز من عیب دارد یا شما را سرکار گذاشتهام. چون هیچ نکته با معنایی به شما در مورد «دلیل» شلوغ شدن سالن نگفتم. صرفاً «فرایندی بدیهی» که موقع شلوغ شدن یک سالن رخ میدهد را دارم تکرار میکنم.
اگر این جواب من را در مورد «دلیل» شلوغ شدن سالن، یک جواب غیر منطقی میدانید، پس چرا وقتی «به اصطلاح دکترهای تغذیه» میگن دلیل چاقی این است که «کالریهای زیادی وارد بدنتان شده و کالریهای کمی از بدنتان خارج شده» حرفشان را به عنوان یک جواب منطقی قبول میکنید؟
این مثال، خیلی خوب باید مطالب گفته شده در صفحات قبلی را جا بندازد. این مثال «دقیقا» همان توضیحی است که بسیاری از به اصطلاح متخصصان تغذیه، در مورد دلیل چاقی برای مردم تعریف میکنند.
با اینکه کاملاً «بدیهی» است که برای چاق شدن لازم است تعداد کالریهایی که وارد بدن میشود بیش از تعداد کالریهایی که از بدن خارج میشود، باشد، اما این جواب هیچ چیز معنی داری به ما نمیگوید. قانون توازن انرژی هیچ چیزی در مورد «دلیل فیزیولوژیکی» به وجود آمدن چاقی به ما نمیگوید. نمیگوید که توی بدن ما چه «اختلالی» ایجاد شده که باعث شده، چربی ذخیره شود و چاق بشویم.
در فصل قبل، از تعبیر جدید قانون توازن انرژی یاد گرفتیم که «دلیل چاقی پرخوری نیست، بلکه برعکس، دلیل پرخوری و خرده خوری، اجبار یا تمایل درونی بدن به چاق شدن است» و در فصل بعد که وارد مباحث علمی شویم خواهید دید که بنا به دلیل ایجاد ناتوازنیهایی در سیستم هورمونی، بدنمان نیاز پیدا میکند که انرژی بیشتری «جذب کند» و انرژی کمتری را «آزاد کند».
احتمال دارد دلیل شلوغ شدن سالن این باشد که، قرار است در آن جشنی برگزار شود، و یا یک سخنرانی مهم، یا قرار است در سالن شیرینی پخش کنند. اما اینکه «تعداد افرادی که وارد سالن شدهاند، بیش از افرادی است که از سالن خارج شدهاند»، صرفاً فرایندی بدیهی که در هنگام شلوغ شدن سالن رخ میدهد، را توصیف میکند، نه دلیل این اتفاق را.
همانطور که «دلیل» ریشهای شلوغی سالن به شرایط و اتفاقاتی که در درون سالن در حال رخ دادن است ارتباط دارد، خواهید دید که برای کشف دلایل چاق شدن هم باید به اتفاقات و اختلالاتی که در «درون بدنمان» دارد رخ میدهد، دقت کنیم.
اگر بخواهیم یک سالن شلوغ را خلوت کنیم، راهحل این نیست که سعی کنیم تعداد افرادی که وارد سالن میشوند را با زور کم کنیم و تعداد افرادی که از سالن خارج میشوند را هم با زور بیشتر کنیم. چنین تلاشی خندهدار و بینتیجه خواهد بود. و حتی اگر با زور و تلاش موفق به این کار هم بشویم، موفقیتمان پایدار نخواهد بود. راهحل درست این است، که شرایط حاکم در درون اتاق را تغییر بدهیم، تا سالن «خودبهخود» و «داوطلبانه» خلوت شود و به صورت «پایدار» خلوت بماند.
سعی در کم کردن تعداد کالریهای وارد شده به بدن و بیشتر کردن کالریهای سوزانده شده هم، تلاشی بیثمر و ناامیدکننده و بسیار سادهلوحانه است، که در بهترین حالت یک موفقیت موقتی را در پی خواهد داشت. به جایش باید به دلایل فیزیولوژیکی چاقی در داخل بدن توجه کنیم. قبل از یادگیری راهحلها، کار سختتری که باید انجام بدهید، این است که عقاید اشتباهی که سالها با آنها زندگی کردهاید را دور بریزیم.
بریده سوم از کتاب: رفتارهای بیولوژیکی
«کنترل هوسها و تمایلات رفتاری و تصمیماتتان مهمترین مکانیزم مغز برای تامین نیازهای بدن است»
چرا تقریبا همه چاقها وقتی استرس میگیرند به سمت پرخوری عصبی میروند و چاقتر میشوند؟ اما چرا لاغرها وقتی استرس میگیرند «اشتهایشان کور میشود» و «میل به خوردن در آنها از بین میرود» و «دلشان اصلا نمیخواهد چیزی بخورند» و در شرایط استرس چاقها چاقتر میشوند و لاغرها، لاغرتر ؟
به کلمات و جملات بکار رفته خوب دقت کنید. «اشتها کور میشود!»، «میل به خوردن از بین میرود»، اینها رفتارهایی نیستند که مثلا بشینیم با خودمان تصمیم بگیریم و بگیم: «من از این به بعد میخواهم خودم رو تغییر بدم و میخوام تمرین کنم که وقتی عصبی میشم، به جای غذا خوردن، میل به غذا از بین بره!».
به این تمایلات رفتاری میگن «رفتارهای بیولوژیکی»: «تمایلات رفتاری» و هوسهایی که توسط بدن و هورمونها کنترل میشوند.
مفهوم رفتارهای بیولوژیکی، از عمیقترین و جدیدترین مفاهیم توی علم تغذیه است که نگاهتان در مورد کنترل ارادی تمایلات بدن وهمچنین نسبت به تلاش برای کنترل ارادی میزان خوردن را دگرگون خواهد کرد.
– میزان اشتها،
– میزان تمایل به خوردن،
– میزان خستگی،
– تمایل ما به مواد غذایی خاص یا همان «ذائقهی بیولوژیکی» (مثل تمایل بیش از حد به شیرینی)،
– میزان تحرک،
– میزان تمایلمان به فعالیت،
– میزان نیاز بدنمون به خواب و …
همگی چیزهایی هستند که بدن خودش بر اساس نیازهایش و شرایط درونی و هورمونی خودش به صورت بسیار دقیقی کنترل میکند و چیزهایی نیستند که با اراده و تلاش بتوانیم در درازمدت کنترلشان کنیم – تنها راه این است که با یک سبک غذایی مناسب شرایط درونی و توازن هورمونی بدن را به دلخواه تنظیم کنیم، تا تمایلات رفتاری و «رفتارهای بیولوژیکی» ما به طور ریشهای اصلاح شوند.
در همین صفحه در قسمت ویدیوهای مرتبط دو مثال جالب در مورد رفتارهای بیولوژیکی را میتوانید گوش دهید و یا متن نوشتهها را در آلبوم عکسهای کالا بخوانید.
اما قبل از آن به یک نکته کوتاه در مورد مغز بپردازیم.
وظیفه مغز لاغری نیست
مغز و سیگنالها و هورمونهای مختلف، با کنترل و تغییر تمایلات و هوسهای ما، سعی میکنند ما را «مجبور» میکنند که اقدامات و رفتارهای خاصی را انجام بدهیم.
آیا این سناریو برای شما هم آشناست؟
خانم/آقای ایکس با خودش فکر میکنه که دیگه وقتشه خودم رو بهبود بدم و اندام زیباتری داشته باشم… میره پیش یه دکتر تغذیه و از این رژیمهای جیرهبندی غذایی کلاسیک میگیره. دو روز که رژیم رو رعایت میکنه کم کم گرسنه میشه و ولع اش بیشتر میشه.
برای آدم گرسنه، دیگه بهبود فردی و زیبایی اولویت خودش رو از دست میده، بنابراین میگه گور بابای رژیم و زیبایی، فعلا یه چیزی بخورم گرسنگیام رفع بشه
بعد که غذا خورد و گرسنگیاش رفع شد، باز دوباره یاد بهبود اندامش میافته و عذاب وجدان میگیره که چرا چیزی اضافهتر از برنامه خوردم.
چرا اینطور میشه؟
این به مفهومی به نام رفتارهای بیولوژیکی ربط داره و نه به اراده. تکتک رژیمهای غذایی که برپایهی ایدهی «کمتر بخور، بیشتر تحرک داشته باش تا لاغر بشی» هستند، کاملا سرکاری هستند.
بنیادیترین وظیفه مغز چیه؟ «حفظ حیات و زنده نگهداشتن بدن، هر طور که شده»
معروفترین مدلی که توی علم عصبشناسی برای مغز ارائه میشود، مدل پلمکلین هست که مغز را به سه لایهی، مغز جدید، مغز احساسی، و مغز قدیمی تقسیمبندی کرده است. مغز قدیمی، وظیفهاش کنترل فرایندهای داخلی بدن و تامین نیازهای بنیادی است، و مهمترین وظیفهاش در یک عبارت «حفظ حیات به هر قیمتی» است. مغز جدید، هم قسمتی از مغز است که درس میخواند، پول در میآورد و کارهای منطقی و خلاقانه و کارهایی که نیاز به اراده دارند را انجام میدهد.
وظیفه مغز لاغری نیست …
وظیفه مغز زیبا بودن نیست …
وظیفه مغز درس خوندن نیست …
وظیفه مغز حفظ حیات است ….
وقتی در رژیمی بخواهید کم بخورید و به هر نحوی بدن «احساس گرسنگی» بکند و مغز حس کند «بقای بدن به نحوی در تهدید است»، مغز قدیمی کل توان بدن را بسیج میکند برای انجام مهمترین وظیفه خوردش یعنی نجات بدن و حفظ حیات.
مثلا وقتی از یک اتفاق ناگوار ترسیده باشید، وظیفه مغز قدیمی این است که کل ذهن و بدن و هورمونها را متمرکز کند روی رفع کردن آن تهدید،. کورتیزول ترشح میشود، آدرنالین بالا میرود، میزان آزادسازی انرژی بیشتر میشود، دمای بدن تغییر میکند، گردش خون سریعتر میشود، سیستم پاکسازی بدن فعلا خاموش میشود تا انرژی هدر نرود و دهها اتفاق دیگر که به چشم نمیبینیم …
وقتی بخواهیم «گرسنگی رو با اراده تحمل کنیم» و مغز قدیمی توی وضیعت «حفظ حیات» قرار بگیرد، «اول از همه کنترل را از مغز جدید (مغز منطقی) میگیرد و خودش پشت فرمان مینشیند». وقتی یک تهدید جانی علیه حیات بدن وجود دارد، چه نیاز است که مثلا انرژی صرف، خلاقیت، درسخوندن یا این مدل چیزها بشود؟
مغز و هورمونهای مختلف، با کنترل و تغییر تمایلات و هوسهای ما، سعی میکنند ما را «مجبور» میکنند که اقدامات و رفتارهای خاصی را انجام بدهیم.
مهمترین مکانیزم مغز برای نجات بدن، «تغییر رفتارها، تصمیمات و هوسهای شما است»
در نهایت رفتارها و تصمیمات شما از کجا میآیند؟ رفتارها و تصمیماتتان یا توسط مغز جدید ایجاد میشوند (رفتارهای منطقی و ارادی) و یا توسط مغز قدیمی ایجاد میشوند.
رفتارها و تصمیماتی که مغز قدیمی آنها را ایجاد/کنترل میکند، به اصطلاح علمی، «رفتارهای بیولوژیکی» نام دارند.
وقتی از رژیمهای «کمتر بخور، بیشتر انرژی بسوزان» دکترهای تغذیه استفاده میکنید و «انرژی کمتری» به بدنتان میرسانید، کنترل رفتارها و تصمیمات شما، به عهدهی مغز قدیمی میافتد. مغز قدیمی با ترشح هورمون گرسنگی و سیگنالهای دیگر شما را مجبور میکند دنبال غذا بگردید و اطرافتان را مدام نگاه کنید، ببینید چه چیزی برای خوردن پیدا میشود و کل روز فکرتان به جای اینکه دنبال کار و زندگی باشد، درگیر رژیم و غذا است.
حالا هر چقدر هم بخواهید که با مغز جدید هی اراده به خرج بدید، که مثلا درس بخونید، یا کار انجام بدید، باز مدام مغزتان میرود سمت فکر کردن به خوردن و پیدا کردن غذا.
شما با کم خوردن یا گرسنگی کشیدن در رژیمهای کلاسیک، سیستم عصبی و مغزتان را «بسیج» میکنید که کل زندگی و کارهای مهم دیگر را فراموش کند و روی پیدا کردن غذا و خوردن غذا و رفع نیازهای بنیادی متمرکز شود. حتما برای شما پیش آمده که رژیم بگیرید و کل روز مغزتان چنان درگیر خوردن باشد که به کارهای مهم دیگر نتوانید فکر کنید.
چون ساختار مغز اینطوری طراحی شده و راهحلهای رایجی که بهاصطلاح متخصصان تغذیه به شما توصیه میکنند کاملاااا غلط و کاملا خلاف ساختار مغز انسان است.
راهحل چیست؟ کم کردن نیاز بدن به «ذخیره کردن چربی بیش از معمول»
بریدهای از مقدمه کتاب: مهمانی پنج شنبه شب
فرض کنید هفته بعد، پنجشنبه شب، شما را به یک مهمانی فوقالعاده باشکوه دعوت کردهام و توی این مهمانی از بهترین سرآشپزهای کشور خواستهام تا خوشمزهترین غذاها را برایتان تدارک ببینند. از شما هم میخواهم، برای اینکه بتوانید مقدار بیشتری غذا بخورید، سعی کنید تا جای ممکن، گرسنه و با اشتها و ولع زیاد به مهمانی بیایید، تا بتونید غذای زیاد و متنوعی بخورید و لذت ببرید.
سوال: چه خواهید کرد تا مطمئن شوید، اشتها، ولع و تمایلتان به خوردن در بیشترین حالت ممکن است؟
احتمالاً ناهار نمیخورید یا ناهار بسیار سبکی میخورید و سعی میکنید میزان خوردن آن روز و حتی روز قبل را کم کنید.
دوم اینکه احتمالاً فعالیتتان را بیشتر خواهید کرد، تا قبل از مهمانی انرژی بیشتری مصرف کرده باشید، مثلاً اگر قرار بود مسیر خانه تا محل مهمانی را با تاکسی بیاید، سعی میکنید در مسیر مقداری پیادهروی کنید.
اینطوری مطمئن خواهید شد که تمایل و ولعتان برای خوردن به حداکثر رسیده. درسته؟
خلاصه اینکه سعی خواهید کرد اول تحرکتان را بیشتر کنید و انرژی بیشتری بسوزانید و دوم با کمتر خوردن انرژی کمتری وارد بدنتان کنید.
آیا مگر «کم خوردن و فعالیت بیشتر» همان چیزی نیست که سالها گفتهشده، اگر انجام بدید روزی به تناسباندام دلخواه خواهید رسید و اضافهوزن خود را از دست خواهید داد؟ آیا مگر اینها «دقیقاً» همان کارهایی نیستند که افراد چاق سعی دارند انجام بدهند و امیدوارند با این روش روزی به تناسباندام دلخواه برسند؟
چطور میتوانید این تناقض را جواب بدهید … !! چاقها برای لاغر شدن، تلاش میکنند همان کاری را انجام بدهند که همه برای افزایش ولع و افزایش تمایل به خوردن انجام میدهیم!! اگر این صحبتها برایتان عجیب است وقتش است که ذهنتان را برای به چالش کشیده شدن آماده کنید. وقتش است که تمام چیزهایی که تا به حال به اشتباه به ما یاد دادن را دور بریزیم و از اول یاد بگیریم. آماده باشید که ۹۰٪ چیزهایی که بلد هستید را دور بریزید.
اگر شما هم از افرادی هستید که فکر میکنید راهحل لاغر شدن این است که «کمتر بخورید و بیشتر فعالیت کنید» ذهنتان را باز بگذارید و تا آخر کتاب همراه شوید تا با حقایق شگفتانگیزی روبرو شوید.
بریده پنجم از کتاب: معمای چسبندگی وزن و افزایش پلکانی وزن!
افراد چه چاق باشند چه لاغر معمولاً وزنشان با تقریب یکی دو کیلو، روی عدد خاصی قرار دارد. اگر طی مدت کوتاهی (مثلاً در یک سفر) پرخوری کنند، وزنشان دو سه کیلو بالا میرود، ولی در نهایت خودبهخود دوباره به همان عدد قبلی برمیگردند. افرادی هم که مدتی رژیم میگیرند و سه/چهار کیلو لاغر میشوند، بعد از اینکه رژیم را رها میکنند، معمولاً دوباره چاق میشوند و به همان وزن قبلی برمیگردند.
مهم: افرادی که چاق میشوند، معمولاً سالهای سال روی یک عدد خاصی ثابت میمانند. بدون توجه به اینکه، زیاد بخورند و یا کمتحرکی کنند یا زندگیشان چه تغییری کند، وزنشان تا چند سال حدوداً روی عدد خاصی ثابت میماند. چه چیزی باعث میشود فردی که به عنوان مثال ۳۰ کیلو اضافهوزن دارد، ۵ سال همین ۳۰ کیلو اضافهوزن را داشته باشد و به ۳۵ کیلو یا ۲۵ کیلو تبدیل نشود؟ حتی در افرادی که هیچ توجهی به رژیم ندارند و ۳۰ کیلو اضافهوزن پیدا کردهاند، گاهی تا آخر عمر با همان اضافهوزن ثابت ادامه میدهند. در بدنشان چه تغییر و تحولی رخ داده است که الآن میتوانند بادقت یکی دو کیلو، سالها این وزن را حفظ کنند؟ پس چرا زمانی که در حال چاق شدن بودند و به ۳۰ کیلو اضافهوزن رسیدند، بدنشان نمیتوانست اضافه شدن چربی را مدیریت کند؟ و اگر به این راحتی میتوانند سالها وزنشان را کنترل کنند، پس کاهش وزن برایشان باید خیلی ساده باشد، کافی است روزی یک قاشق کمتر بخورند. پس چرا تبدیل کردن اضافهوزن ثابت ۳۰ کیلوییشان به ۲۰ کیلو، برایشان اینقدر سخت است؟
یک معمای خیلی کلیدی که باید دیدتان را باز کند: همین افرادی که مثلاً ۱۰ سال است روی ۳۰ کیلو اضافهوزن ثابت هستند و ظاهراً میتوانند توازن خوردوخوراکشان را دقیق حفظ کنند، اگر به دلیل یک بیماری مثلاً سرماخوردگی، یا حتی با مصرف یک دارویی، در چند هفته مقداری وزن کم کنند و اضافهوزن ۳۰ کیلوییشان بشود مثلاً ۲۵ کیلو، چرا بهمحض تمام شدن بیماری، دوباره وزنشان شروع به زیاد شدن میکند و دوباره کمکم به همان ۳۰ کیلو اضافهوزن میگردند؟ و بعد دوباره ثابت میمانند.
این جمله را چند بار بخوانید: «مشکل افرادی که سعی میکنند کمتر بخورند و بیشتر فعالیت کنند ولی لاغر نمیشوند این نیست که نمیتوانند لاغر شوند! مشکل این است که آنها هر روز چند گرم لاغر میشوند ولی بدنشان در روز بعد آن چربیها را برمیگرداند سر جایش. شما این مشکل را باید حل کنید.»
آیا فکر میکنید اگر بتونید با یه هفته کوهنوردی فشرده، یا حتی مثلا یک هفته بیماری مثل سرماخوردگی، یا با یه معجزه اصلا، امروز ۵ کیلو لاغر بشوید، تا وقتی این مشکل بالا را حل نکرده باشید، آیا این معجزه لاغری بدردتان خواهد خورد؟ این را به خودتان جواب بدهید.
این عدد دقیقاً همان مقدار چربیای است که بدن «نیاز دارد» که ذخیره کند تا، بتواند دوباره به طور کارآمد در بین وعدههای غذایی انرژی آزاد کند در فصل قبل توضیح دادیم که چطور تحریک شدن آنزیم لیپوپروتئین لیپاز در بدن باعث میشود که چربیها در بدن زندانی شوند. سلولهای چربیتان برای مقابله با شدت لیپوپروتئین لیپاز نیاز دارند تا یک حد خاصی چربی ذخیره کنند که این عدد …
چرا بدن چاقها، نیاز دارد که مقدار خاصی «چربی بیش از معمول» را حفظ کند؟
چه چیزی کنترل میکند که بدن حدودا روی یک چه وزن خاصی سالها ثابت بماند؟
جواب این معما را در فصل ششم کتاب به صورت کامل یاد خواهید گرفت. در کتاب «پایان افسانه کالریها» به شما یاد خواهم داد که سوالات درستی در مورد کاهش وزن مطرح کنید و جواب این سوالات جدید را هم به شما یاد خواهم داد. بعد از خواندن کتاب تمام سوالاتی که الان در ذهن دارید تغییر خواهد کرد. خودتان هم تغییر خواهید کرد.
این کتاب به درد چه کسانی نمیخورد؟
دو دسته آدم وجود دارند:
۱- دسته اول میگویند که «یه برنامه غذایی بهم بده و برام تعیین کن که ساعت چند، دقیقاً چند قاشق، از چی بخورم، همین، هیچی بیشتر از این نمیخوام یادبگیرم. مثلاً بهم بگو صبح یه کف دست نون با یه حبه پنیر کمچرب و ناهار یه دونه سینه آبپز با یه ورق نون تست».
۲- دسته دوم میگویند که «بهم ماهیگیری یاد بده که بتونم بفهمم درست چیه و چرا درسته و غلط چیه و چرا غلطه، استراتژی و دانش و درک عمیق بهم بده تا خودم بتونم بدنم رو از الان تا آخر عمر مدیریت کنم تا هم لاغر شم، و هم بتونم تا همیشه خودم رو لاغر و سالم نگهدارم»
مدل این کتاب برای دستهی اول نیست و با این کتاب به این خواستهتان نخواهید رسید. اما دسته دوم به شدت از خواندن این کتاب ذوقزده خواهند شد و لذت خواهند برد و از مطالبی که یاد گرفتهاند شب خوابشان نخواهد برد.
اگر آماده نیستید که ذهنتان را به چالش وادارید، و دیدگاههای متناقض، اشتباه و منسوخ شده را دور بندازید و برای یادگیری بیشتر در مورد بدنتان اشتیاق ندارید، این کتاب واقعاً برای شما نیست و میتوانید به همان توصیه «کمتر بخور و بیشتر ورزش کن» بچسبید و امیدوار باشید روزی به تناسباندام دلخواه برسید. این کتاب ۱۰-۱۵٪ خوانندگان را ناامید خواهد کرد و ۸۰-۸۵٪ خوانندگان را مبهوت و هیجان زده.
این کتاب یک تئوری و یک مدل جدید است که درکتان را کاملاً نسبت به لاغری، زیر و رو خواهد کرد. کلاً با این کتاب قرار است هر چیزی که بلد هستید را دور بریزید و از صفر یاد بگیرید.
اگر این کتاب را نخوانم چه میشود؟
مبلغی که بایت خرید کتاب میپردازید (به قیمت شهریور ۱۴۰۱) کمتر از یک دفتر مشق ساده و سفید و بدون نوشته ۲۰۰ برگ است، کمتر از یک کیلو خرما یا به اندازه نصف یک پیتزا گوشت در یک رستوران معمولی یا کمتر از یک وعده مرغ سوخاری معمولی، یا کمتر از ۲۵۰ گرم ژامبون گوشت و کمتر از تقریبا اکثر خوراکیهایی که هر روز میخورید و احتمالا شما را چاق هم میکنند.
اگر این کتاب نخوانید به اندازه نصف یک پیتزا مخلوط در زندگی پول پسانداز میکنید. بنابراین اگر از شرایط کنونی راضی هستید و دوست ندارید تغییری عالی در تناسباندامتان ایجاد کنید و زندگی را برای خودتان راحت کنید و یا اگر بهترین راه لاغر شدن و لاغر ماندن را بدون خواندن این کتاب هم بلد هستید، خب طبیعتا این کتاب را نخوانید هم مهم نیست، اما اگر نه، میخواهید یه تغییر واقعی در زندگیتان ایجاد شود که جواب مشخص است.
شما تصمیم میگیرید که بین نصف یک پیتزا بیشتر خوردن، و یا کسب دانشی که زندگی و تناسباندامتان را متحول خواهد کرد، کدام را انتخاب میکنید.
شما نویسنده را «نصف یک پیتزا» مهمان میکنید، تا در «۶ ساعت» خلاصهی آخرین علم دنیا در زمینه تغذیه و لاغری را به شما آموزش دهد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.